English Source

The Official Web Site Of Hossein Khazaee

English Source

The Official Web Site Of Hossein Khazaee

English Source

وبلاگ آموزش زبان انگلیسی حسین خزایی
___Hossein.Khazaee1992@gmail.com___

آخرین نظرات


جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام

Dinner


جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شام، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...




1- می خواهم امشب شام دعوتتان کنم.

I would like to invite you to dinner tonight.

2- بیا بریم پیتزا فروشی یک چیزی بخوریم.

Let’s go to a pizzeria to eat something.

3- یک پیتزا فروشی در خیابان رُز هست. شنیدم پیتزاش محشره.

There is a pizzeria on Rose Street. I heard the pizza there is cool!

 

4- مامانم می گوید شب نباید شام سنگین بخورم.

My mom says I should not have a big dinner at night.

5- دست بردار بابا، من که می دونم آدم صرفه جویی هستی. ربطی به اصرار مامانت نداره.

Come on! I know you are economical. It has nothing to do with your mom’s insistence.

6- خیلی گرسنه نیستم. شیرینی اشتهایم را کور کرد.

I am not really hungry. The sweets ruined/ spoiled my appetite.

7- معمولاً سوسیس نمی خورم.

I don’t usually eat sausage.

8- می توانیم یک غذای مختصر بخوریم.

We can grab a bite./ we can have a snack.

9- بسیار خوب، ولی من پول همراهم نیست. مهمان شما؟

Ok, but I have no money on me. It’s your treat. Ok?

10- طبق معمول، مسئله ای نیست رفیق. بیا خوش باشیم.

As per usual, no problem pal. Let’s enjoy our time.

11- می توانید همبرگر یا چیز دیگری بخورید.

You can eat a hamburger or something.

12- راست می گویید. همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ شده سفارش می دهم.

You are right. I order a hamburger with a side of fries.

13- خیار شور کافی توی نان نگذاشته اند.

There are not enough pickles in the bread.

14- نونش (نان مخصوص همبرگر) هم تازه نیست.

The bun is not fresh either.

15- بس کن، مادرت بهت یاد نداده زیاد غُر نزنی؟

Come on, hasn’t your mother taught you not to nag a lot.

16- می توانستید هات داگ یا چیز برگر سفارش دهید.

You could have ordered a hotdog or a cheeseburger.

17- حتماً شوخی می کنی. من رژیم دارم.

You must be kidding. I am on a diet.

18- بیا یک پیتزای بزرگ سفارش بدیم بعد بین خودمان تقسیمش کنیم.

Let’s order a big pizza and then share it between us.

19- چرا درست کردن پیتزا اینقدر طول می کشد؟

Why does it take them so long to make a pizza?

20- پیاده روی باعث شد اشتهایم برای شام باز شود.

All that walking has given me an appetite for dinner.

21- از گرسنگی دارم می میرم.

I am starving.

22- بالاخره پیتزا حاضر شد.

At last, the pizza’s here!

23- نانش ترد نیست. ضخیم هم هست.

The flat bread is not crispy. It’s think, too.

24- در این زمینه با شما موافق هستم. خمیر پیتزا باید کاملاً نازک شود.

I agree with you there. The pizza dough should be rolled thinly.

25- وقتی توی خانه تنها هستم، جلوی تلویزیون می نشینم و با خوردن پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده دل سیری از عزا در می آورم.

When I am all alone at home, I sit in front of the TV, pigging out on pizza and fries.

26- باقیمانده پیتزایت را تمام کن و بیا برویم.

Polish off the rest of your pizza and let’s go.

27- تکه های آخر پیتزایم را نمی توانم بخورم. اگر هنوز گرسنه ای می توانی آن ها را بخوری.

I can’t eat the last slices of my pizza. If you are still hungry, you can have them.

28- پیتزا را سوزانده اند و قارچ و پنیر کمی هم روی آن است.

They have burnt the pizza, and there is little mushroom and cheese on it.

29- پنیر پیتزای خوبی رویش نریخته اند.

This pizza isn’t toppled with good cheese.

30- چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بریز. خوشمزه اش می کند.

Dribble a few drops of olive oil over the pizza. It makes it delicious.

31- بسیار خوب، نوشابه ات را تمام کن و بیا از اینجا برویم.

Ok, drink up your coke and let’s get out of here.

32- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟

Would you like a second helping?

33- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.

No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.

34- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.

But you said you were as hungry as a bear.

35- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.

I don’t have any dessert. I am on a diet.

36- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.

Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.

37- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم. می خواهم رژیمم را حفظ کنم.

I am doing my best o lose weight. I want to stay on my diet.

38- یک فنجان چای می خوری؟

Would you like a cup of tea?

39- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.

Mary! Come clear away the plates and make some tea.

40- سماور را روشن کن.

Turn the samovar on.

41- کتری را بزن به برق.

Plug in the kettle.

42- کتری را بگذار روی اجاق گاز.

Put the kettle on the stove.

43- بگذار در شستن ظرفها به شما کمک کنم.

Let me help you with the washing up.

44- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.

No, thanks. I‘ll do the dishes alone.



 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۷
Hossein Khazaee

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی